تولد و جشن زمین برای کیان

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    سلام و سلام و سلاااااااااااااااااااااااااااااام

    یه مدت نبودم و اتفاقهای ناجوری افتاد که هنوزم ادامه داره

    از شب تولد کیان شروع شد

    چون خاله اینا اینجا بودن و تاریخ تولدت میشد شنبه  تولدت رو زودتر گرفتیم

    شب تولد با همه کمکهای داداشی برا سفارش کیک-خرید اسباب بازی-میوه -چدمان میز و تزینات

    خلاصه شب همه اومدن و تولد برگزار شد

    البته این وسط خیریتهایی بود مثلا کیک تولد برا ساعت هفت گفته بود اماده میشه و از اونجاییکه شایان جونی دیگه صبرش تموم شده بود و کلی منتظر شروع مراسم بود هی می گفت چرا مهمونا نمیان -چرا شروع نمی کنید خلاصه به بابایی گفتم زنگ بزن شاید کیک زودتر اماده شده باشه -زد و از شانس گفت اماده هست بیاید ببرید

    کیان هم خونه عزیز جون بود  و می خواستیم غافلگیرش کنیم

    خلاصه رفتی با بابایی کیک اوردی و چیدمان کردیم و مهمونا اومدن و کیان تا وارد شد کلییییییییییییییییییییی ذوقید و به خوبی و خوشی شروع شد و کیک تقسیم و سرو شد

    همه نشسته بودیم مشغول میوه خودن و باقی کارا که یهوووووووووو زمین تکون خورد

    خیلی ترسیدیم اما سریع رد شد

    از اونجایی که مامان عصرا معمولا تنها بود با شماها و بابا دیر می اومد عادت داشتم قفل می زدم توی در و شماها یاد گرفته بودین

    خلاصه تکون که خورد همه بهم ریختن شایان رفت سمت در و خواست قفل بزن توی در که با اعتراض مواجه شد و تو همون حینی که اقا جون داشت قفل می گفت و بقیه می گفتن درو باز بزارین ممکنه زلزله بیاد

    یهووووووووووووووووووووووووو تمام ساختمان شروع به لرزیدن کرد

    همه جغ و فرار و داد میزدیم بچه ها بردارین

    شایان -کیان -هستی

    از شانس بد برق هم رفت و همه جا ظلمات شد

    من تو اشپزخونه بودم تا دویدم تو پذیرایی و خواستم بچه ها پیدا کنم برق رفت و فقط تونستم راه خروج پیدا کنم

    خیلییییییییییییییییییییییییییییییییی بد بود خیلی

    همه رفتیم بیرون

    همه همسایه ها ریخته بودن بیرون

    جلوی خونمون فضای باز و پارک هست که خداروشکر همونجا ساعتی موندیم تا هم خودمون اروم شیم هم زمین

    خلاصه اروم شد و با ترس و لرز رفتیم تو خونه و شام درست کردیم و خوردیم و شب با دلهره گذشت

    و اماااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

    امروز 10/8/95

    همچنان لرزه ها ادامه دارن

    دو سه تا ریشتر زیاد هم داشتیم و ریشترهای کم 1 و 2 و 3

    هرروز داریم

    نمی دونیم چی می خواد پیش بیاد

    عده ای می گن اولی اصلی بوده و اینها پس لرزه هستن

    عده ای میگن اینها پیش هستند و زلزله بزرگی در راهه

    دلهره داشتن خیلی بده

    بخصوص که من همش نگرانه شایانم

    چون کیان جاش امنه

    پیش اقاجون و عزیز جون و توی اتاق امن بسر می برن

    اما از مدرسه شایان نگرانم هرچند نوسازه و مقاوم اما اینکه بچه ها شروع به دویدن کنن یا هر چیز دیگه شدیدا نگرانم کرده

    خدا کنه هرچه زودتر بخیر بگذره

    تمام شهر نگرانن و بلا تکلیف

    خدا خودت مراقبمون باش

    شايان و كيان ، نی نی مردهاي مامان...
    ما را در سایت شايان و كيان ، نی نی مردهاي مامان دنبال می کنید

    برچسب : تولد جشن, نویسنده : 9shayan89b بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 16 آبان 1395 ساعت: 10:00